- عمه دهنتو باز کن دندوناتو ببینم. واااای عمه!. دندونات هیولا دارهههه! چلاااا؟؟؟!
- چون اشتباه کردم قند خوردم.
- کوچولو بودی؟!
- اوهوم.
- عمه!. ببین. دیگه وقتی کوچولو بودی قند نخور. غذا بخور. باشه؟!
.
یعنی من هلاک این ذهن سیالشم که توش من یه روزی در آینده ممکنه کوچولو باشم.
.
امروز برام خاطره تعریف کرد از وقتی خودشو باباش کوچولو بودن.
در واقع خاطره ی منو به زبون خودش بهم قالب کرد. با اضافه کردن یه سری حواشی. و جایگزین کردن خودش با من. برا همین تو خاطره ش باباش از خودش کوچیکتر بود.
.
نمیرم براش؟!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها